تجربه ترکیه
سید امیر خرم
ـــــــــــــــــــــــــ
قرون وسطی که تقریباً سال های 1000 تا 1800 میلادی را دربرمی گیرد، سال های اقتدار کامل کلیسا در اروپا است. به گونه ای که حکومت ها نیز برای حفظ قدرت خود ناچار به تبعیت از کلیسا بودند. پاپ ها نمایندگان تام الاختیار و مبسوط الید خداوند بودند که بر زمین حکم خدا را جاری می کردند و کسی را یارای نقد عملکرد آنان و اعتراض به دستگاه کلیسا نبود. کم نبودند کسانی که به جرم تمرد از دستورات پاپ در آتش سوزانده شدند، مثله شدند و یا به دیگر شیوه های غیر انسانی، جان خود را از دست دادند. به همین خاطر است که دستاوردهای دوره جدید را که پس از عصر روشنگری آغاز شد و تا امروز نیز ادامه، بسط و توسعه یافته است، باید عزیز داشت. دستاوردهایی از قبیل تبدیل فئودالیسم به سرمایه داری آزاد، تبدیل نگاه جزمی و بسته دوران پیشین نسبت به انسان که دایره اختیارات او را تا حد ممکن محدود و دایره تکالیف او را بسیار گسترده ساخته بود (انسان تکلیف محور) به اومانیسم یا اندیشه مبتنی بر انسان حق محور، جایگزینی عقل خود بنیاد و نقاد بشری به جای عقل کائنات محور که تنها در ذیل اندیشه دینی موضوعیت می یافت. چرا که کسب این دستاوردها، حاصل قرن ها رنج و عذاب و ریخته شدن خون میلیون ها انسان بی گناه است.
از این میان آنچه در اینجا موضوع سخن است، سکولاریسم است. در باب سکولاریسم کتاب های بسیاری نوشته شده و از زوایای مختلف مورد تبیین، نقد و بررسی قرار گرفته است. لیکن به زعم نگارنده، کلیت سکولاریسم را صرفاً می توان در این دو اصل خلاصه کرد؛
- نفی مشروعیت دینی حکومت
- نفی مشروعیت دینی قوانین موضوعه
حکومت های اروپایی دوره قرون وسطی عمدتاً وابسته به کلیسا بودند و به دلیل آنکه ارباب کلیسا خود را نمایندگان تام الاختیار خداوند در روی زمین می دانستند، لذا هر نوع مخالفت با کلیسا و دولت های وابسته به خود را به منزله مخالفت با خداوند تلقی کرده و فرد خاطی را مستحق مجازات شرعی می دانستند. به عبارت دیگر تمامی اجزای حکومت از نوعی قداست دینی برخوردار بود. در چنین سیستمی طبیعی بود که مخالفت با هر کدام از اجزای حکومت، مخالفت با یک نظام مقدس دینی تلقی شود و بر سر مخالف همان بیاید که بر سر یک محارب دینی می آید. زدودن مشروعیت دینی از حکومت در دوران جدید و جایگزینی آن با مشروعیت حاصل از آرای مردم، به همین دلیل بود. نکته در اینجا بود که حکومتی که اجازه نقد خود را به دیگران ندهد و خود را در هاله ای از تقدس پنهان کند، علاوه بر حق نظارتی که از مردم می ستاند، نقاط ضعف خود را نیز هیچگاه نخواهد یافت و رفته رفته فساد و عدم کارایی در آن رخنه خواهد کرد و تنها زمانی این فساد عیان خواهد شد که دیگر راهی برای درمان، باقی نمانده است. اما وقتی مشروعیت حکومت از آرای مردم اخذ شده باشد، مالک اصلی حکومت مردم خواهند بود و این مالک هرگاه که احساس کند، رکنی از ارکان مایملکش (حکومت) مطابق خواست او عمل نمی کند، از طریق سازوکارهای پیش بینی شده، آن رکن نامطلوب را تغییر خواهد داد. در مورد قوانین موضوعه نیز موضوع به همین شکل است. در نظام وسطایی، به دلیل آنکه قوانین از سوی نمایندگان خداوند در روی زمین مصوب شده بود، اجرای آنها به مثابه عمل به احکام شرعی بود و به تبع آن، سرپیچی از این قوانین نیز به منزله زیر پا نهادن قانون شرع و فرد خاطی مستوجب اشد مجازات. در یک کلام، لباسی از شرع بر اندام حکومت انداختن و هاله ای از قداست بر سر قوانین اجتماعی نشاندن، خصوصیت حکومت های دینی در عصر پیش از روشنگری بود. به همین خاطر بود که در عصر روشنگری، اولین موضوعی که در حوزه سیاست مورد توجه قرار گرفت، جایگزینی آرای مردم به جای دین در امر مشروعیت بخشی به حکومت و قوانین اجتماعی بود. تا هر زمان که مردم خواستند، بنا بر تجارب جدید خود بتوانند رکنی از ارکان حکومت و یا قانونی از قوانین موضوعه را تغییر دهند و از طریق سازوکارهای تعیین شده، نظر خود را اعمال کنند. بر این اساس حاکمان نیز می دانند که دائمی نیستند و در پایان هر دوره از حکومت و برای تداوم آن نیازمند آرای مردم هستند. لذا عقل سلیم حکم می کند که بر خلاف خواست عمومی عمل نکنند و نظارت نهادهای مردمی را نیز ارج گذارند. اینها همه مقدمه ای بود تا برسیم به انتخابات اخیر ترکیه و پیروزی حزب اسلامگرای عدالت و توسعه. حزبی که رهبر آن آقای رجب طیب اردوغان، بارها و به کرات تاکید کرده است که پایبند اصول سکولاریسم است. اکنون و براساس تجربه ترکیه، سوال اینجاست که چگونه می توان در عین مسلمان بودن، سکولار باقی ماند. در مقام پاسخ می توان چنین گفت در نگاه اخلاقی به دین، مهم رعایت آن دسته از اصول اخلاقی است که در آن دین خاص و به عبارت صحیح تر، در تمام ادیان آسمانی بر آنها تاکید شده است. به عبارت دیگر، در نگاه اخلاقی به دین، مهم داشتن و حفظ ایمان است. ایمانی که خود در دو بخش اصلی تجلی می یابد، پارسایی در درون و اخلاق در بیرون. لذا در این نگاه، آن کس که دارای ایمان است، مسلمان شناخته می شود و در دنیای دیگر نیز رستگار خواهد شد. این سخن به معنای حذف احکام از دین نیست. در یک کلام، در دین اخلاقی اصل ایمان مردم است و احکام دینی نتیجه کسب ایمان تلقی می شوند. اما برای درک آن بد نیست به قرآن کریم به عنوان اصلی ترین سند پیام الهی نیز نیم نگاهی بیندازیم. در قرآن کریم حجم آیات مربوط به احکام تنها کمتر از 5 درصد کل آیات را تشکیل می دهد و زمان نزول این آیات نیز اواخر دوران رسالت پیامبر(ص) است.1 این نکته خود تاییدی است بر آنکه تا درون کسی ساخته نشود، ساختن بیرون او، ثمری نخواهد داشت.دقت در این دیدگاه، نشان دهنده آن است که چه دیدگاهی ظرفیت انطباق با حکومت های سکولار را دارد و چه دیدگاهی ظرفیت امتزاج با حکومت های ایدئولوژیک را و از اینجا می توان به پاسخ سوال ابتدای مطلب رسید که چگونه حزبی مانند عدالت و توسعه می تواند در عین داشتن عقاید اسلامی و عمل به احکام دینی در حوزه خصوصی، در حوزه عمومی نیز سکولار باقی بماند و از اصول سکولاریسم نیز دفاع کند بی آنکه دغدغه ناسازگاری میان این دو را داشته باشد. بر همین اساس شاید مناسب ترین وجه انتخابات اخیر ترکیه را بتوان رقابت میان سکولارها و لائیک ها دانست. سکولارهایی که بدون داشتن موضع منفی نسبت به دین و تنها به جهت جلوگیری از آلوده شدن گوهر دین به ابزار سیاست، مایلند تا مشروعیت دینی را از حکومت و ارکان آن و نیز از قوانین اجتماعی بردارند با لائیک هایی که برای دین حتی در عرصه خصوصی زندگی مردم نیز جایگاهی قائل نیستند و دنیای آرمانی آنها، دنیایی عاری از هرگونه عقیده دینی است. تجربه کشور ترکیه نشان داد که اسلام در یک انتخابات آزاد و در یک جامعه دینی، چگونه می تواند از سایر رقبای قدرتمند خود پیشی گیرد. در عین حال نباید تاثیر تجربه موفق دوره پیشین این حزب را در کسب آرای این دوره، از یاد برد. توفیق اسلامگرایان در رشد اقتصادی این کشور، ایجاد فضای آزاد سیاسی و بهبود کیفی زندگی مردم در دوره پیشین، قطعاً در گرایش مردم ترکیه به سوی این حزب در این دوره نیز تاثیرگذار بوده است. افزایش رشد اقتصادی، کاهش میزان بدهی خارجی از میزان 83درصد به میزان 55درصد تولید ناخالص ملی از نقاط قوت مدیریت این حزب اسلامی در دوره پیشین زمامداری آنان است. همچنین نحوه برخورد آنها با مخالفان خود نیز قابل تعمق است. به گونه ای که احزاب مخالف مثل کردها نیز که تا پیش از آن همواره در تضاد با حکومت بودند، توانستند در مجلس این کشور دارای فراکسیون شوند. به دلیل همین شیوه مدیریت، در هیچ دوره ای عضویت در اتحادیه اروپا تا این حد برای ترک ها قابل دسترس نشده است. تجربه ترکیه، تجربه مسلمانانی است که با به کارگیری عقل مدرن، چگونگی حفظ دین و افتخار به مسلمان بودن را در دنیای جدید فراگرفته اند.
پی نوشت؛
1- برای مطالعه در این مورد، می توان به جلد دوم از کتاب ارزشمند سیر تحول قرآن، نوشته مرحوم مهندس مهدی بازرگان رجوع کرد.
نظرات